جدول جو
جدول جو

معنی وزن داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

وزن داشتن((~. تَ))
اعتبار و عزت داشتن
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
فرهنگ فارسی معین
وزن داشتن
أن يكونّ له وزنٌ
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
وزن داشتن
Weightiness
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
وزن داشتن
pesanteur
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
وزن داشتن
uzito
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
وزن داشتن
peso
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
وزن داشتن
pesadez
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
وزن داشتن
ciężkość
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
وزن داشتن
тяжесть
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به روسی
وزن داشتن
вагомість
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
وزن داشتن
zwaarte
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
وزن داشتن
Gewicht
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
وزن داشتن
pesantezza
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
وزن داشتن
重量
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به چینی
وزن داشتن
भारीपन
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به هندی
وزن داشتن
ওজনের ভার
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
وزن داشتن
ağırlık
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
وزن داشتن
وزنی
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به اردو
وزن داشتن
ความหนัก
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
وزن داشتن
keberatan
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
وزن داشتن
כֹּבֶד
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به عبری
وزن داشتن
무게감
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به کره ای
وزن داشتن
重み
تصویری از وزن داشتن
تصویر وزن داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روان داشتن
تصویر روان داشتن
روان کردن
کنایه از جاری ساختن حکم، نافذ کردن، برای مثال بخواه جان و دل بنده و روان بستان / که حکم بر سر آزادگان روان داری (حافظ - ۸۸۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزه داشتن
تصویر مزه داشتن
کنایه از خوشایند بودن، مزه دادن
فرهنگ فارسی عمید
داشتن کسی که پول عیش و عشرت رفق را بپردازد. توضیح وقتی که یک ازلاتها چنین کسی را پیدا کند هنگام دعوت کردن و (بفرما زدن) برفقایش می گوید: بیایید برویم امشب ولی داریم خ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویر داشتن
تصویر ویر داشتن
هوس داشتن میل مفرط داشتن اشتیاق داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
زمینه داشتن پروهان داشتن محمل داشتن دلیل داشتن (غالبا بایای نکره ظید) : (پس هر نوع را که از جنس منبعث و بر آن متفرع باشد اسم جنس نهادن و در دایره علی حده آوردن وجهی ندارد)
فرهنگ لغت هوشیار
دارای نان بودن، اسباب معاش رافراهم داشتن، سودمند بودن فایده داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبن داشتن
تصویر غبن داشتن
زیان داشتن ضرر بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزا داشتن
تصویر عزا داشتن
ماتم داشتن پس از مرگ کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن داشتن
تصویر سخن داشتن
سخن گفتن بیان کردن، مکالمه کردن گفتگو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور داشتن
تصویر زور داشتن
دارای زور و نیرو بودن، صاحب نفوذ در جامعه و دستگاههای اداری بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذن داشتن
تصویر اذن داشتن
دستوری داشتن: پرگ داشتن دستوری داشتن مرخص بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوزش داشتن
تصویر سوزش داشتن
Tingle
دیکشنری فارسی به انگلیسی